غم هجراناجرای خصوصی در همایونواشنگتن، ۱۰ شهریور ۱۳۶۹آواز: محمدرضا شجریانسنتور: شهریار صالحتنبک: مرتضی اعیاناین اجرا در ادامهی اجرایی خصوصی است که سال ۱۳۹۲ منتشر کرده بودیم و اطلاعات این اثر در ابتدای آن اجرا توسط جناب صالح ذکر شده است.ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیمغم هجران تو را چاره ز جایی بکنیمدلِ بیمارْ شد از دست؛ رفیقان مددی!تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیمآن که بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفتبازش آرید؛ خدا را! که صفایی بکنیمخشک شد بیخ طرب، راه خرابات کجاست؟تا در آن آب و هوا نَشو و نمایی بکنیممدد از خاطر رندان طلب ای دل! ور نهکار صعب است، مبادا که خطایی بکنیمدلم از پرده بشد حافظ خوش گوش کجاستتا به قول و غزلش ساز و نوایی بکنیم
گلهای تازه ۶۰ – تمنای دوست – آواز بیات اصفهانگلهای شجریان (۵۴)خواننده: محمدرضا شجریانسهتار: احمد عبادیویولن: حبیبالله بدیعیسنتور: منصور صارمیتنبک: جهانگیر ملکگوینده: آذر پژوهشغزل آواز: سعدیهر کس به تماشایی رفتند به صحراییما را که تو منظوری خاطر نرود جاییدیوانۀ عشقت را جایی نظر افتاده استکانجا نتواند رفت اندیشۀ داناییامّید تو بیرون بُرد از دل همه امّیدیسودای تو خالی کرد از سر همه سوداییگویند رفیقانم در عشق چه سر داریگویم که سری دارم در باخته در پاییدیوانۀ عشقت را جایی نظر افتاده استکانجا نتواند رفت اندیشۀ داناییمن دست نخواهم بُرد الا به سرِ زلفتگر دسترسی باشد یک روز به یغماییگویند تمنّایی از دوست بکن سعدیجز دوست نخواهم کرد از دوست تمنّایی
زاهد ظاهرپرستاجرای خصوصی در مخالف سهگاه، دیماه ۱۳۶۱خواننده: علیرضا افتخاریسنتور: رضا شفیعیانویولن: جهانبخش پازوکینی: محمد موسویسپاس از احسان عزیز بابت اسال این اجرا. گویا قبلا در کانال تلگرام استاد شفیعیان هم این اثر منتشر شده بود.زاهدِ ظاهرپرست از حالِ ما آگاه نیستدر حقِ ما هر چه گوید جایِ هیچ اکراه نیستبر درِ میخانه رفتن کارِ یکرنگان بودخودفروشان را به کویِ می فروشان راه نیستبندهٔ پیرِ خراباتم که لطفش دایم استور نه لطفِ شیخ و زاهد، گاه هست و گاه نیستاین چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت استکاین همه زخمِ نهان هست و مجالِ آه نیستامان از این دل که دادفغان از این دل که دادبه دست شیرین عنان فرهادای داد از این، فریاد از این، دل منکین دل شده سربار مشکل منریزد ز بس از دیده قطره قطرهافتاده روی دجله منزل من
گلهای تازه ۵۸ – داغ شقایق – آواز بیات ترکگلهای شجریان (۵۳)خواننده: محمدرضا شجریانتار: فرهنگ شریفتنبک: جهانگیر ملکگوینده: فخری نیکزادغزل آواز: حافظما بی غمان مست دل از دست دادهایمهمراز عشق و همنفس جام بادهایمبر ما بسی کمان ملامت کشیدهاندتا کار خود ز ابروی جانان گشادهایمپیر مغان ز توبه ما گر ملول شدگو باده صاف کن که به عذر ایستادهایمکار از تو میرود مددی ای دلیل راهکانصاف میدهیم و ز راه اوفتادهایمچون لاله می مبین و قدح در میان کاراین داغ بین که بر دل خونین نهادهایمگفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیستنقش غلط مبین که همان لوح سادهایم
گلهای تازه ۵۴ – شب زندهدار – آواز دشتیگلهای شجریان (۵۲)خواننده: محمدرضا شجریانویولن: حبیبالله بدیعیتار: فرهنگ شریفتنبک: جهانگیر ملکگوینده: فخری نیکزادغزل آواز: شهریارتا کِی در انتظار گذاری به زاریمباز آی بعد از این همه چشم انتظاریمدیشب به یاد زلف تو در پردههای سازجانسوز بود شرحِ سیه روزگاریمبس شکوه کردم از دلِ ناسازگار خوددیشب چه ساز داشت سرِ سازگاریمشمعم تمام گشت و چراغِ ستاره مُردچشمی نماند شاهدِ شب زندهداریمشرمم کُشد که بیتو نفس میکشم هنوزتا زندهام بس است همین شرمساریم
طرهی طرار – اجرایخصوصیجلیل شهنازو علیاصغر شاهزیدیاجرای خصوصی درسهگاهتار:جلیل شهنازآواز : علیاصغر شاهزیدیعکس ازبابک موسیوندتا بدان طرهی طرار گرفتار شدیمداخل حلقه نشینان شب تار شدیملعل و زلفش سر دلجویی ما هیچ نداشتوه که بیبهره هم از مهره هم از مار شدیممرد را دوستان صاحب دلزيور دين، و زينت دنيا استنعمت دهر اگر چه بسيار استنعمتى بهتر از رفيق كجاست؟امشب که غم عشق تمامست تمامجام و می لعل با قوامست قوامخون غم و اندیشه حلالست حلالخواب و هوس خواب حرامست حراماینقدر بد عهد و پیمانی مکنبا سبکروحان گران جانی مکنغمزه را گو خون مشتاقان مریزخانه آن توست ویرانی مکنتو دوری از برم دل در برم نیستهوای دیگری اندر سرم نیستبه جان دلبرم کز هر دو عالمتمنای دگر جز دلبرم نیستآرام آرام جانم سرو روانم من بی تو نمانمبیا ای نازنین، بیا ای مه جبین دردت به جانمگر کنی با دیگران جور و جفابا عبیدالله زاکانی مکن
گلهای تازه ۵۳ - در باغ سعدی - دستگاه چهارگاهخوانندگان: محمدرضا #شجریان و #عهدیهپیانو و آهنگساز: جواد #معروفیگوینده: فخری #نیکزاد غزل آواز و تصنیف: #سعدیسرمست ز کاشانه به گلزار برآمدغلغل ز گل و لاله به یکبار برآمدمرغان چمن نعرهزنان دیدم و گویانزین غنچه که از طَرفِ چمنزار برآمدآب از گل رخسارۀ او عکس پذیرفتو آتش به سر غنچۀ گلنار برآمدکام دلم آن بود که جان بر تو فشانمآن کام میسّر شد و این کار برآمدسعدی چمن آن روز به تاراج خزان دادکز باغِ دلش بوی گلِ یار برآمد برآمد برآمداز در درآمدی و من از خود به در شدمگویی کز این جهان به جهانِ دگر شدمگوشم به راه تا که خبر میدهد ز دوستصاحب خبر بیامد و من بیخبر شدمگفتم ببینمش مگرم درد اشتیاقساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدممن چشم از او چگونه توانم نگاه داشتکاوّل نظر به دیدن او دیدهور شدمگویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرداکسیر عشق در مِسَم افتاد و زر شدمنسخهی اندروید اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نماییدhttps://khosousi.com/androidنسخهی ios اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نماییدhttps://khosousi.com/apple-iosبرای دانلود این اجرا و اجراهای دیگر به سایت یا کانال تلگرام خصوصی مراجعه نماییدhttps://khosousi.comhttps://instagram.com/Khosousiihttp://telegram.me/Khosousihttps://facebook.com/Khosousi
#گلهای_شجریان (۵۰)گلهای تازه ۴۸ - آفتاب نیمهشب - چهارگاهخواننده: محمدرضا #شجریانتار: جلیل #شهنازتنبک: امیرناصر #افتتاحگوینده: فخری #نیکزادغزل آواز: #حافظبیا و کشتی ما در شَطِ شراباندازغریو ولوله در جان شیخ و شاباندازمرا به کشتی باده در افکن ای ساقیکه گفتهاند نکویی کن و در آباندازز کوی میکده برگشتهام ز راهِ خطامرا دگر ز کَرَم در رهِ صواباندازاگر چه مست و خرابم تو نیز لطفی کننظر بر این دل سرگشتۀ خراباندازمَهِل که روزِ وفاتم به خاک بسپارندمرا به میکده بر در خُمِ شراباندازگر از تو یک سر مو سر کشد دل حافظبگیر و در خَمِ زلفت به پیچ و تاب انداز
هنر بداههنوازی در سهگاهتار و آواز: محمدرضا #لطفیتنبک و دف: هومان #پورمهدیاجرای میلواکی - سال 1992آن ساقی شیرین لب میخندد و پا کوبدتـا مطرب جانها را در شوق هوا کوبدسپاس فراوان از جناب پورمهدی که این اجرای منتشر نشده را برای ما ارسال کردند.
#گلهای_شجریان (۴۹)گلهای تازه ۴۲ - آواز بیات ترکخواننده: محمدرضا #شجریانتار: جلیل #شهنازویولن: پرویز #یاحقیتنبک: جهانگیر #ملکگوینده: فخری #نیکزادغزل آواز: #سعدیاگر تو فارغی از حال دوستان یارافراغت از تو میسّر نمیشود ما راتو را در آینه دیدن جمال طلعت خویشبیان کند که چه بودست ناشکیبا رابیا که وقت بهار است تا من و تو به همبه دیگران بگذاریم باغ و صحرا رابه جای سرو بلند ایستاده بر لب جویچرا نظر نکنی یار سرو بالا راکه گفت در رُخ زیبا نظر خطا باشدخطا بود که نبینند روی زیبا راکسی ملامت وامقکند به نادانیحبیب من که ندیده است روی عذرا را